آشنایی با مفهوم Authentic leadership

مقاله امروز “یکشنبه‌ها در باشگاه مهارت” توسط جناب آقای دکتر سید بابک علوی نوشته شده است. ایشان از اساتید دانشگاه صنعتی شریف می‌باشند. مفاهیمی که در مقاله پیش رو آمده است مربوط به علم مدیریت منابع انسانی می‌شود که خود یکی از مهم‌ترین زیرشاخه‌های مدیریت کسب و کار است. شاید در نظر اول این مقاله برایتان گیج کننده باشد؛ چون مفاهیم مطرح شده مفاهیمی کیفی است اما قطعا در بینش شما نسبت به مدیریت منابع انسانی‌تان بسیار کمک‌کننده خواهد بود و ضمنا پیش‌نیاز مطالب دیگری که در آینده در مورد منابع انسانی منتشر می‌نماییم می‌باشد.

به نام خدا

از دوران دانشجویی که با مفهوم و ایده‌های نظری رهبری اصیل (Authentic leadership) به عنوان یکی از مطرح‌ترین و جدید‌ترین نظریه‌های رهبری سازمانی آشنا شدم، آن را نظریه‌ای مهم و در عین حال پیچیده می‌دانسته‌ام. برای مدتی نیز سعی کردم برخی مبانی فلسفی این نظريه كه به نظر برخی محققان به فلسفه هستی گرایی یا اصالت وجود (existentialism) بر می‌گردد را بررسی کنم. برخی همکاران دانشگاهی در داخل کشور نیز سعی داشته‌اند تا با انجام نقدهایی فلسفی و معرفتی و به اتکای فرهنگ بومی مروری مفهومی بر این پدیده داشته باشند، که مورد توجه بنده بوده است. از طرف دیگر، به دلیل وجود فرصتی ارزنده که در همکاری نزدیک و تعاملی با یکی از مدیران بسیار موفق بخش خصوصی کشور داشته‌ام، شاهد رفتار‌ها و اثرگذاری‌هایی از ایشان بوده‌ام که آن را نمونه‌ای قابل توجه از رهبری اصیل یافته‌ام. خود نیز تلاشی را آغاز کرده‌ام تا رابطه‌ای موثر‌تر در زندگی حرفه‌ای خود با این مفهوم برقرار کنم.

فهم رهبری اصیل مرا به بحثی ریشه‌ای‌تر هدایت کرد تا در حدی تلاش کنم که «انسان اصیل» را از منظری فلسفی و رفتاری بهتر بفهمم، و با درگیر شدن در چالش‌هایی فکری و رفتاری بتوانم مقداری در درونی کردن این پدیده و یافتن منظرهایی برای فهم رهبری و پیروی اصیل از طریق فهم انسان اصیل دستاوردهایی داشته باشم. یادداشت حاضر حاصل جمع بندی برخی اندیشه‌ها و یافته‌هایی تجربی است که بدون مراجعه مجدد به منابع مستند قبلی نوشته شده است، و می‌تواند تحت تاثیر مدل‌های ارائه شده در متون تخصصی هم قرار گرفته باشد. اما تلاش کرده‌ام تا برداشتی اصیل و کاملاً درونی‌ای باشد که در این مدت دو ساله اندوخته‌ام، هر چند در آغاز این راه هستم.

انسان اصیل کیست؟
پیش فرض این یادداشت اینست که اصیل بودن شرط لازم برای اثرگذاری پایدار بر دیگران است، اما الزاماً هر انسان اصیلی همیشه موفق نیست. یک پیش فرض مهم دیگر در اینجا اینست که ممکن است انسان‌های اصیل دارای جهت گیری‌ها، مقاصد و افکار متفاوت صحیح یا نادرستی باشند، که در یک بازه زمانی خاص الزاماً فقط اثرات مثبت و یا فقط منفی نداشته باشند. به نظرم انسان اصیل دارای ویژگی‌های زیر است. این ویژگی‌ها ممکن است با هم از نظر مفهومی تا حدی هم پوشانی‌هایی داشته باشند، اما بیان همزمان آن‌ها شاید به تبیین بهتر موضوع کمک کند:

۱. انسان اصیل خود را می‌شناسد و می‌تواند به روشنی و سادگی بیان کند که دارای چه ویژگی‌هایی است که می‌تواند از طریق آن ویژگی‌ها بر زندگی دیگران تاثیر گذار باشد. داستان‌هایی از زندگی خود را به راحتی به خاطر می‌آورد که چگونه با توجه به ویژگی‌های منحصر به فردش توانسته است برای دیگران فرقی ایجاد کرده باشد، و بر این اساس خود را معرفی می‌کند. از این داستان‌ها نیز می‌تواند خود متفاوتش را توصیف کند. از اینرو برای فعالیت‌های خود هدف و شاید چشم اندازی داشته باشد.

۲. انسان اصیل متوجه تمایز خود با دیگران است و اینکه چه تفاوتی با دیگران دارد برای وی منشا اثر است. وی کپی شخص دیگری نیست، و حتی اگر از دیگران آموخته باشد، «نسخه خاص خود» از آموخته‌های دیگران را از خودش ارائه می‌دهد. از اینرو یادگیری‌های خود را از دیگران با سبک خاص خودش جمع بندی و به عمل می‌رساند. از اینرو به کار گیری اصول و قواعد مشترک با دیگران را نیز با توجه به ویژگی‌های خودش جامه عمل می‌پوشاند. به عبارتی حتی اگر با عده‌ای در یک مکتب مشترک باشد، باز رنگ و بوی خاص خود را دارد.

۳. انسان اصیل حتی اگر خود آگاهانه نخواهد بر دیگران اثر گذار باشد، دیگران در معرض آثار او قرار می‌گیرند. زیرا در تعاملات با دیگران تلاش می‌کند «خودش» باشد. خودی که خودخواه نیست و از دیگران می‌آموزد، اما وجودی یکپارچه و منحصر به فرد است که در تعامل با دیگران نمی‌تواند بی‌اثر باشد، و در هر حال وجودش در مقابل پدیده‌ها واکنشی طبیعی نشان می‌دهد، آنگونه که متناسب با ویژگی‌های اصیلش باشد. چرا که اگر واکنشی از وی بروز نکند، دچار عدم یکپارچگی با خود می‌شود که اصالتش را به خطر می‌اندازد.

۴. چون مکانیزم‌های درونی و رفتاری مشخصی را از خود می‌شناسد، و دارای اصول و منش شناخته شده‌ای است، دارای یکپارچگی در گفتار و کردار است، و از اینرو می‌توان به یکپارچگی و اصالت وی اعتماد کرد. یکپارچگی وی برای دیگران قابل مدل کردن است، و معمولاً دیگر افراد از وی به عنوان یک الگو یا سمبل رفتاری یاد کرده و از وی به عنوان یک «نسخه اصل» مثال می‌زنند.

۵. انسان اصیل در راستای اصول و اهداف نو شونده خود و در جهت رشد ابعاد درونی‌اش یادگیری مستمر دارد. از تجارب برای توسعه وجودی‌اش و اصلاح و ارتقای افکار، هیجانات و رفتارش استفاده می‌کند. حتی اگر در لحظه اول نسبت به تغییرات یا اثرات محیطی واکنشی نشان ندهد، در خلوت خود تا به دستاوردهایی بر اساس یادگیری‌های جدیدش نرسد آرام ندارد، چون باید مجدداً به نسخه‌ای اصیل از وجود خود برسد که با آن احساس یکپارچگی و آرامش کند. این حلقه یادگیری با هر سرعت و کیفیتی باشد، بخشی مهم از زندگی اوست و حاصل آن ویژگی‌های منحصر به فرد وجودی وی را نتیجه می‌دهد.

۶. انسان اصیل اگر به اشتباه برود و خطا کند، با آن به سادگی کنار نمی‌آید. برای اصلاح خود تلاش جدی می‌کند و مسئولیت اشتباهات خود را پذیرفته و آن‌ها را به گردن دیگران نمی‌اندازد. به بیان دیگر، برای خود سهمی معنادار در اتفاقات پیرامونی‌اش قایل است و احساس مسئولیت می‌کند. از اینرو در زمانی که متوجه اشتباهات خود شود در پذيرش آن اشتباهات صریح و شجاع است، و برای حفظ اصالت و یکپارچگی مجدد خود تلاش زیادی می‌کند.

۷. انسان اصیل را بیشتر با اعمال وی می‌توان شناخت، تا اینکه الزاماً وی علاقه‌مند باشد تا درباره خود صحبت کند. در تعامل و تجربه عملی داشتن با وی می‌توان متوجه شد که وی چگونه در موضوعات مختلف موضع می‌گیرد، واکنش نشان می‌دهد و دیگران را تحت تاثیر قرار می‌دهد. از اینرو اگر وی در موقعیتی مهم از نظر دیگران قرار گرفته و پذیرای ویژگی‌های منحصر به فرد او باشند، و وی نیز دارای توانمندی‌های ارتباطی و تعاملی لازم باشد، می‌تواند بیشتر منشا اثرات قابل توجهي بر دیگران شود.
untitled

رهبری و پیروی اصیل چگونه است؟
بر اساس ویژگی‌های اصیل یک انسان، رهبران و پیروان اصیل بروز می‌کنند. رهبران اصیل کسانی هستند که با برخورداری از ویژگی‌های فوق نا‌خودآگاه منشا اثرگذاری بر دیگران می‌شوند. هر چند اگر خودآگاهانه برای تقویت اثر خود بر دیگران تلاش مضاعف کنند، ممکن است تحولاتی در محیط پیرامونی خود ایجاد کنند.
دیگران به آن‌ها اعتماد می‌کنند و نگرانی‌ها و ابهامات خود را با حضور آن‌ها به آرامش و اطمینان تبدیل می‌کنند. قواعد ناشی شده از رفتار آن‌ها قواعد تعاملی برای دیگران می‌شود. رهبران اصیل را شاید بتوان انسان‌هایی اصیل دانست که ویژگی‌ها و رفتارهای آنان برای دیگران اطمینان بخش است، حتی اگر به احتمال زیاد خود این رهبران چنین قصدی نداشته باشند. از اینرو ممکن است برخی رهبران اصیل در نقش مدیریت ظاهر نشوند، اما اثرگذاری‌های خاص خود را داشته باشند.
اگر رهبران اصیل بتوانند مهارت‌های ارتباطی قوی داشته باشند، می‌توانند «رهبران تحولی» (Transformational leaders) اثرگذاری باشند. اصالت آن‌ها در کنار مهارت‌های ارتباطی و تعاملی می‌تواند ایجاد چشم اندازهایی برای تحول در دیگران را تسهیل و تسریع کند، به خصوص اگر ویژگی‌های اصیل آن‌ها برای دیگران و در موقعیت‌هایی خاص الهام بخش باشد.
ادعای این یادداشت اینست که اگر کسی به هر علتی به عنوان یک رهبر تیمی یا سازمانی شناخته شود، اما انسانی اصیل نباشد، عمر رهبری تیمی یا سازمانی طولانی نخواهد داشت. تناقضات فکری و رفتاری وی، موجب افت فضای اعتماد می‌شود. همچنین کم اثری و ضعف یکپارچگی در وی در برخی موقعیت‌ها موجب تضعیف فرایند رهبری از ابعاد روان‌شناختی، هیجانی، و رفتاری خواهد شد.

متاسفانه و شاید خوشبختانه ممکن است همه انسان‌های اصیل در موقعیت رهبری اصیل قرار نگیرند. مثلاً ضعف‌های ارتباطی و تعاملی آن‌ها موجب فرصت‌های کمتری برای ایجاد تاثیری قوی از آن‌ها بر دیگران شود، و نتوانند با سرعت و قوت تاثیری در حد نفوذ یک رهبر تحولی بر دیگران بگذارند. یا ممکن است شرایط موقعیتی و ویژگی‌ها و نیازهای افراد دیگر به گونه‌ای باشد که ویژگی‌های اصیل وی در آن موقعیت دارای الویت برای دیگران نباشد، و از اینرو موجب تاثیر پذیری و اقبال غیر متعارف دیگران به وی نشود، هر چند وی همچنان اصالت خود را دارا است.

ممکن است چنین انسان اصیلی در یک فرایند رهبری، پیرویی اصیل برای رهبری توسط دیگران باشد. در چنین شرایطی یک پیرو اصیل فیدبک‌هایی مفید می‌دهد. مکمل رهبر تیم یا سازمان است، و در نقش‌هایی که می‌پذیرد مسئولانه برخورد می‌کند. راه‌های مختلفی را برای افزایش اثربخشی و یا رفع نقص‌های موجود در رهبری دیگران می‌آزماید، حتی اگر الزاماً موفق نباشد، و نسبت به محیط خود مسئولانه برخورد می‌کند. حتی اگر پیروی کند، تابع و مجری کپی گونه دیگران نیست، بلکه فعالانه با رشد خود فرایند رهبری را کامل می‌کند. قابلیت‌های منحصر به فردش و تلاشش برای اصیل بودن موجب می‌شود که بتوان به وی به عنوان همکاری مسئول و فعال نگاه کرد، که حتی ممکن است در نقش نقادی دلسوز و اثرگذار ظاهر شود. یک پیرو اصیل اگر مهارت‌های ارتباطی و تعاملی خوبی داشته باشد می‌تواند همکار سازنده و مکملی باشد.

سوالاتی برای آینده

حال می‌توان سوالات دیگری و از جنس‌هایی مختلف را نیز مطرح ساخت. برخی سوالات به صورت عمومی اینست که دانشجوی اصیل کیست؟ استاد اصیل کیست؟ هنرمند اصیل کیست؟ برای تقویت اصالت چگونه بر اضطراب‌های خود غلبه کنیم؟ چه عواملی موجب تضعیف اصالت می‌شود؟ چگونه اصالت می‌تواند در مسیری غلط بیفتد؟ و مهارت‌ها و ویژگی‌های مکمل برای اصیل بودن و افزایش اثربخشی آن چیست؟ آیا از مناظر فلسفی دیگر می‌توان فهم صحیح‌تر و دقیق تری درباره انسان اصیل به دست آورد؟ از منظر تخصصی نیز لازم است درباره شیوه شکل گیری رهبری اصیل و پیروی اصیل و نیز پیامدهای مثبت آن بر پدیده‌های سازمانی بررسی بیشتری انجام داد.

امیدوارم بتوانم در آینده با شیوه‌ای علمی و سیستماتیک در حوزه رهبری اصیل و پیروی اصیل تحقیقات موثری را انجام، و فرصت‌های بیشتری برای درک و شناخت رهبرانی اصیل در عرصه سازمانی را به دست آورم. و از همه مهم‌تر، بتوانم به اصالت خود در ایفای صحیح نقش‌هایی درست که باید بر عهده داشته باشم بیفزایم.

بابک علوی

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

دکمه بازگشت به بالا